-
ماه نیسان
سهشنبه 27 اردیبهشتماه سال 1390 10:30
سلام. عید گذشت وبه ماه نیسان رسیدیم اردیبهشت ماه بارانهای غیرمنتظره است گاهی شعر باز باران با ترانه .....را زمزمه میکنیم . وگاه چشم به آسمان کویر میدوزیم به امید قطره بارانی تو ماند ی وشور امیدی که نیست و سرسبزی حجم بیدی که نیست بهار آمد وغنچه نشکفته ماند در آغازایام عیدی که نیست منم باسیاهی شبهای وهم به امید صبح...
-
بوی عید
یکشنبه 22 اسفندماه سال 1389 10:31
اه اه ای لحظه های پر ملال چند ساعت مانده تا تحویل سال کی بهار از شهر ما رد میشود کوچه کی پر رفت و امد میشود این یه برش از مثنوی بهاریه . دلم برا هفت سین مادر بزرگ تنگ شده .سنجد سبزه وسکه های که دور از چشمهاش آب می رفتن . توی همین چند روز سر آستین ها و یقه ها تمیز بود. بازی بود لبخند بود پلو بود روبوسی بود...
-
مادر
شنبه 16 بهمنماه سال 1389 09:25
مادر .............. ................................. نوازش میکند چون روزهای کودکی دستان گرمش گونه هایم را عزیزم صبح شد برخیز وبر می خیزم از خوابی که سنگین است نمازش را اذان صبح میخواند واز سرچشمه آب آورده صبح زود اجاق زیر کتری را می افروزد پنیر وچای شیرین ولبخند و تبسم های شیرین تر ...............دوباره خواب گولم زد...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 23 دیماه سال 1389 12:16
سلام . این غزل را بمناسبت این روزهای برفی بخوانید. دختر روستایی ای صمیمیت بی نهایت باز پیچیده در من صدایت من تورا من تورا میشناسم با همان خنده دیرپایت وصله های لباس تو حاکیست از دل ساده وبی ریایت درد دلهای تو آتشینند گر چه یخ بسته در کفش پایت آسمان برفی ومدرسه دور مانده ای باز از درسهایت میدویدی و در برف جا ماند لنگه...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 21 دیماه سال 1389 08:21
سلام باور کنید درگیرامتحانات پ ایان ترم هستم واقعا هم نمیدانم آقایان دکتر شمیسا ودادبه چه اشی برایمان پخته اند چندروزی که از امتحان فارغ شدم با یک غزل خدمتتان میرسم. اتفاق این چند روزه برف بود که با همه سپیدی اش نتوانست سیاهی ها را از بین ببرد . برف کار خودس را میکند . طبیعت هم همینطور .آدمها یا اشرف مخلوقات از همه...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 16 دیماه سال 1389 09:59
سلام. امده ام تا در این دنیای مجازی گاهی سلامتان کنم وگاه جواب سلامهایتان را بدهم . از گرمای نفس هاتان گرم شوم .چشمه دلم را به اقیانوس بیکرا ن نگاه هایتان ژیوند بزنم . گاه به غزلی میهمانتان کنم .وگاه میهمان سفره دلتان بشوم . همین ........ فقط به قول آن خواهر : من آمده ام از آن مهربان که مرا در راه اندازی این وب یاری...
-
سلام
سهشنبه 16 آذرماه سال 1389 15:54
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد . . .